شیرین خانمشیرین خانم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شیرین عسل

دختر عمو و پسر عمو

شیرین خانم این هفته کلی بهش خوش گذشت.آخه ستایش جون و آرسام جون دختر عمو ،پسر عموی شیرین خانم که خارج از کشور زندگی می کنن آمده بودن ایران.این سه تا وروجک با هم جور شدن و کلی بازی کردن. تازه برای ستایش خانم جشن تولد هم گرفتیم.اونم توی باغ آقاجون،جای همه دوستان خالی خیلی خوش گذشت . اولش شیرین خانم یه کمی خجالت می کشید آخه سال پیش که بچه ها رو دیده بود ٢ ماهش بود.چیز ی یادش نبود ولی از اونجایی که بچه ها خیلی زود با هم کنار می آن و زبون همدیگه را می فهمن دیگه به بزرگترها کاری نداشتن و برا خودشون خوش بودن.   ...
24 مرداد 1392

تشکر

مسابقه نی نی شکمو تمام شد ولی نی نی شکموی ما برنده نشد. ما یعنی شیرین خانم و مامانش از همه دوستای گلمون که لطف کردند و به ما رأی دادن تشکر می کنیم. این گلهای قشنگ هم تقدیم به دوستای عزیزمون.                  ...
21 مرداد 1392

بازی بازی

مامان های مهربون می دونن چه احساس قشنگیه و چه آرزوی دست نیافتنیه بازی بچه ها و به مدت کوتاهی سرگرم شدن با اسباب بازی... ولی امروز شیرین خانم با اسباب بازیش بازی کرد... اونم چه بازی ای ... بیاین با هم ببینیم...         مراحل بازی یه نی نی خوشگل با اسباب بازی هاش 1-خیلی ذوق زده از اسباب بازی اش و با خوش حالی در حال بازی   2- همچنان بازی     3- فکر های خطر ناک   4-به مرحله عمل گذاشتن فکر های خطر ناک    بیچاره اسباب بازیه ...
11 مرداد 1392

14 ماهگیت مبارک

امروز 14 ماهگیت تمام شد. چقدر این روزای قشنگ زود دارند سپری می شن.دلم واسه این روزا خیلی تنگ می شه شیرینم. برای دیدن عکسای قشنگ شیرین لطفا بفرمایید ادامه مطالب   امروز برات خوندم 14 ماهگیت مبارک خندیدی دست زدی و دست منو کشیدی بردی توی آشپزخونه به کابینتی که شمعا توش بود اشاره کردی که برات شمع روشن کنم .بعدش اومدی شمعا رو فوت کنی  ولی فوتت قدرت خاموش کردن شمعا رو نداشت آخه تو کوچولوی مامانی تو ظریفی تو برگ گلی. این روزا خیلی دوست داشتنی  شدی می خوای حرف بزنی ولی نمی تونی.وقتی گیرنده های مامان ضعیف می شه و منظورت رو نمی فهمم.محکم می زنی توی سرت و موهاتو می کشی  اون موقعست که من جیغ می زنم نکن ...
9 مرداد 1392

شب قدر

امشب شب قدره، شب تقدیر ١ سال دیگه . ٢ سال پیش که من و مهدی داشتیم می رفتیم مراسم احیا حرم حضرت عبدالعظیم حسنی رادیو صحبت های یه آقایی رو پخش میکرد که می گفت ما چند سال بچه دار نمی شدیم سال پیش شب قدر از خدا خواستیم که بهمون بچه بده امسال بچه های دوقلو رو بغل گرفتم داریم می ریم مراسم احیا. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتیم .  الان ١ سال و نزدیک به ٢ ماه که بچه خودم بغلمه و خدای خودم رو هزاران هزار بار شکر می کنم. همیشه از خدای بزرگ می خواستم قبل از اینکه بهمون بچه بده اول لیاقتشو بده ،لیاقت این رحمت و برکتی که بهمون می ده رو داشته باشیم تا با سرنوشتش بازی نکنیم. خدایا به سجده این بنده کوچولو و به عظمت و بزرگی این شب قدر عزیز و مبا...
5 مرداد 1392

خرید کفش

این دختر خوشگل ما علاقه زیادی به کفش داره. یادتون هست یه پست هم به اسم کفش داشتیم توی این هفته رفته بودیم برا خانمی کفش بخریم یه کفش خوشگل دیدیم رفتیم توی معازه امتحان کردیم رنگ  دلخواه ما سایز شیرین خانم رو نداشت . تحویل دادن کفش همانا و گریه های وحشتناک شیرین خانم همان. همچین گریه می کرد و گوله گوله اشک می ریخت که نگو . من و باباش هم علامت تعجب که بچه تو رو حالا چه به این حرفا؟؟؟!!! خلاصه با هزاران ترفند حواسشو پرت کردیم . برای لباس این طوری نیستا.فقط برای کفش و دمپائی . حالا اینطوری باشی خدا به فریادمان برسد چند صباح دیگر... سرتونو درد نیارم توی مغازه دیگه یه جفت کفش دیگه دیدیم تا اومدیم سایزش رو پیدا کنیم کشت ما رو ،...
3 مرداد 1392

نی نی شکموی ما

سلام دوستان و مهمونای گل وبلاگمون لطفا کد ٨٠٤ رو به خاطر شیرین شکموی ما به ٢٠٠٠٨٠٨٠٢٠٠ بفرستید .   هم اکنون نیازمند دستهای پر محبتتان هستیم. ...
1 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیرین عسل می باشد